کد مطلب:166483 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:171

شهادت حر
سپاه دشمن یكبار دیگر به سوی حسین (ع) و یارانش حمله بردند، شمر بن ذی الجوشن كه فرماندهی میسره سپاه را به عهده داشت بر جناح چپ سپاه حسین (ع) یورش آورد ولی حسینیان پایداری كردند و آنان را با بكار گرفتن نیزه ها وادار به عقب نشینی كردند، از اینرو دشمن از هر سو به حسین و یارانش حمله كرد، پس اصحاب امام (ع) به نبردی سخت پرداختند، آن بزرگواران 32 نفر سواركار بودند كه در برابر هجوم دشمن مقاومت می نمودند و آنان را پراكنده می ساختند. عروة بن قیس كه فرمانده سواركاران بود، كسی را نزد عمر بن سعد فرستاد و پیغام داد: آیا نمی بینی این سواركاران من امروز، در برابر این عده اندك چه می كشند؟ زود پیادگان و تیراندازان را نیز به یاری ما بفرست!

عمر بن سعد درخواست او را پذیرفت و فوری افراد پیاده نظام و تیرانداز را به پشتیبانی آن گروه اعزام داشت.

پس از آن بود كه اسب «حر بن یزید ریاحی» را پی كردند و او ناگزیر از آن پیاده شد،


و در آن حال این شعر را می خواند:



ان تعقرونی فانا بن الحر

أشجع من ذی لبد هزبر [1] .



اگر چه اسب مرا هم پی كنید، چون فرزند آزادمرد هستم، از شیر ژیان دلاورترم.

و این گفت و با شمشیر بر آنان حمله برد، پس گروه بسیاری از دشمن به او هجوم آوردند و او را از پا در آوردند و سرانجام شخصی به نام «ایوب بن مسرح» به كمك مردی از سواركاران كوفه، او را به شهادت رساندند.


[1] ارشاد، ص 237، طبري، ج 5، ص 437. در برخي از كتابها از جمله ارشاد «ان تعرفوني» ضبط شده است.